سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم

ابر میبارد ، چشم میبارد

 

از زمین و زمان برایم میبارد

 

قطره های هوس بر لایه ی  عشق چیره شده ست

 

به کدامین گناه عشق را میشوید؟!

 

گاه می آیی و گاه میروی

 

و ایستادن تاوان دلداگی ست

 

همان تاوانی که گفته بودی هر انتخابی دارد!!

 

لحظه ی خوشی تمام می شود ، به خودت می آیی

 

این همان لحظه ی سخت تصمیم است

 

که تو می بایست از پسش بر آیی

 

اما ..

 

همه زیبایی این عشق

 

به یک لحظه چه بد ویران شد

 

و تو گفتی :

 

( چه غلطی کردم ، دست در دست تو دمی خوش بودم )

 

و در این لحظه صدایی آمد

 

این همان صوت شکسته شدن من بود

 

واژه ی بغض فشاری به گلویم آورد

 

و درونم میسوزد

 

کاش ..



[ پنج شنبه 92/7/4 ] [ 8:0 عصر ] [ حامد ابراهیمی ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه