سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم

تا اطلاع ثانو....... ببخشید، سلام
اینقدر عصبانیم ، نه نه نه ، اینقدر خوشحالم که سلاممو خوردم .!!!!
نمیدونم چرا اینطوریم؟؟؟ حال من دست خودم ...........
میخواستم بگم:
معشوقه به چشم دیگران نتوان دید         جانانِ مرا به چشم من باید دید
چــــــی؟؟؟ میگی چه ربطی داشت؟
راستش خودمم نمیدونم!!! (دروغگو دشمن ..... .)
حالا اینقدر گیــــــــــر نده دیگه .
خبر آمــــد خبری در راه است
چیه منتظر بودی بگم ، (سرخوش آن دل که از .... )
نه بابا! نمیگم، چون خودمم هنوز چیزی نمیدونم. اگه فهمیدم حتما خبرتون میکنم.
راستی از اصل ماجرا کمی دور شدم، میخواستم بگم:
این وبلاگ تا اطلاع ثانوی تعطیــــــــــــل میباشد.
مدتش معلوم نیست( شاید خیــــــــــــلی دور ، شایدم خیلی نزدیک ).



میروم اما مــــرا با اشک همراهی مکن            بر نخواهم گشت دیگر معذرت خواهی مکن
آه امشب آب نه، آتش گذشته از سرم            با من آتش گرفته هـــــر چه میخواهی مکن

اینم از اون خالی بندی ها بود ها!!!!!؟؟؟؟

بدرود ...... .



[ یکشنبه 89/8/2 ] [ 5:26 عصر ] [ حامد ابراهیمی ]

نظر

::

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه