زندگی من مثل یک کنده ی هیزم تر است که گوشه ی دیگدان افتاده است و به آتش هیزم های دیگر برشته و زغال شده ، ولی نه سوخته است و نه تر و تازه مانده ، فقط از دود و دم دیگران خفه شده .
[ یکشنبه 88/1/30 ] [ 10:33 صبح ] [ حامد ابراهیمی ]
من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم
|
زندگی من مثل یک کنده ی هیزم تر است که گوشه ی دیگدان افتاده است و به آتش هیزم های دیگر برشته و زغال شده ، ولی نه سوخته است و نه تر و تازه مانده ، فقط از دود و دم دیگران خفه شده . [ یکشنبه 88/1/30 ] [ 10:33 صبح ] [ حامد ابراهیمی ]
|
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |